داستان های 55 کلمه ای فارسی

داستانک های محمد معین صادقی راد

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان راستان 55 کلمه ای» ثبت شده است

اشاره : این داستان 55 کلمه ای در واقع نود و ششمین داستان از جلد دوم داستان راستان اثر ماندگار شهید مطهری است که اصل داستان را می توانید از ادامه مطلب بخوانید.

شتر سواری


همیشه در شترسواری برنده می شد. با اینکه نتیجه معلوم بود اما هیچ کس حاضر نمی شد طعم مسابقه با پیامبرصل الله علیه و آله را نچشد. آن روز هم مثل همیشه، پیامبر با شتر سریعش در مسابقه شرکت کرد. نتیجه باور کردنی نبود، پیامبر به آن مرد صحرا نشین باخت!
علت را از پیامبر جویا شدن.
فرمود: غرور شترم!

محمد معین صادقی راد

اشاره : این داستان 55 کلمه ای در واقع هفدهمین داستان از جلد اول داستان راستان اثر ماندگار شهید مطهری است که اصل داستان را می توانید از ادامه مطلب بخوانید.

مستمند و ثروتمند


نزدیکترین جای خالی ، کنار مردی تاجر بود. درویش همان جا نشست. تاجر فوراً لباسش را جمع کرد.
پیامبرصل الله علیه و آله دید، پرسید:
- از فقرش ترسیدی؟
- نه!
- ترسیدی مالت به او بچسبد؟
- نه!
- پس این چه رفتاری بود؟
- اشتباه کردم یا رسول الله ؛ جبران می کنم. نیمی از ثروتم برای این مرد.
- درویش: نمی پذیرم! مبادا من نیز مغرور شوم.

محمد معین صادقی راد

تصمیم گرفته ام که در حد امکان بعضی داستان های کتاب شریف داستان راستان را با سبک پنجاه و پنج کلمه ای بازنویسی کنم.

این داستان ها را رمز گذاری نمی کنم تا همه از سفره ای که استاد(ره) پهن کرده اند بهره ببرند. و من تنها کاری که کرده ام این است که سفره را کمی جمع و جور تر و امروزی تر پهن کنم. 

اگر نظر یا پیشنهاد خاصی دارید دریغ نفرمایید . متشکرم 

داستان های 55کلمه ای راستان